پريچهر قنبري و پوريا شکيبايي از بازي در نمايش «دريبل» ميگويند
تاریخ انتشار: ۳ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۲۳۷۸۴۵
خبرگزاري آريا - جام جم آنلاين: هر دو، بيش از آنکه به هنر خودشان شناس باشند، با واسطهاي از دنياي سينما شناخته ميشوند؛ اولي همسر شهاب حسيني است و ديگري فرزند زندهياد خسرو شکيبايي. حتي در نخستين خبرهاي مربوط به نمايشي که اين دو اينشبها در تماشاخانه پاليز روي صحنه دارند نيز، مانور رسانهاي گروه، بر همين بود که همسر حسيني و فرزند شکيبايي در آن بازي خواهند کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
قنبري و شکيبايي به پرسشهاي ما درباره اين نمايش پاسخ گفتهاند؛ نمايشي نوشته داريوش عليزاده و کار سعيد دشتي هر شب ساعت 21 در سالن شماره 2 تماشاخانه پاليز روي صحنه ميرود.
آقاي شکيبايي، ميگويند شما آنقدر در تمرينها جدي هستيد که حتي به ديگر بازيگران سخت ميگيريد و اذيتشان ميکنيد.
البته اگر هم اينطور به نظر ميرسد بهخاطر اين است که در دوبارهنويسي متن، بخش پاياني تغيير کرد و قسمتي که من و صحرا اسداللهي بوديم، بسيار دير آماده شد. من براي آبرويم بسيار ارزش قائل هستم و دوست نداشتم آزمونوخطاهايمان در اجرا صورت گيرد. درنتيجه به صحرا اسداللهي بسيار فشار آوردم و با خودخواهي از او ميخواستم صحنهمان را تمرين کنيم او هم براي اينکه صحنه خوب از آب دربيايد، با من همراهي ميکرد. درحاليکه ديالوگهاي صحرا طومار است و او بايد تمام اينها را حفظ کند که واقعا بازيگر را خرد ميکند. آن هم در شرايط امروز که بازيگران تنها سر يک کار نيستند!
اتفاقا براي خودتان هم اين اتفاق افتاده است...
بله، در گذشته شرايط اينگونه نبود. بهعنوانمثال اگر پدر من زنده بود و ميفهميد براي حضور در پروژهاي ديگر بهصورت موازي با اين تئاتر قرارداد بستهام، اصلا قبول نميکرد. اما امروز همه اين کار را انجام ميدهند.
به نظر شما در تئاتر ماهيتا ميتوان در يک شب در دو يا سه نمايش روي صحنه رفت؟
وقتي خروجي آنها قابلقبول باشد، اشکالي که ندارد هيچ، واقعا قابلقدرداني هم هست.
به زندهياد شکيبايي اشاره کرديد. هنوز ترس اين را داريد که روي صحنه تماشاگر شما را در مقايسه با پدرتان ببيند؟
بله، هنوز هم هست. از کودکي که به مدرسه ميرفتم، دو نوع رفتار با من وجود داشت. در آن دوران اصلا درسخوان نبودم و بشدت بازيگوش بودم. در نتيجه خوراکي را فراهم ميکردم تا رفتار نوع دوم با من انجام شود. پدرم مشغله زيادي داشت و نميتوانست به مدرسه من بيايد، اما همه دوست داشتند او را ببينند. در نتيجه معلمها، ناظمها و مديران مدرسه با من از ابتدا جبهه داشتند که من با درس نخواندن و... به آن دامن ميزدم! البته به آن دورانم مفتخر نيستم. اين قضاوت و «فکر کردي کي هستي؟» هميشه با من همراه بود.
در حالي که من هيچگاه خود را معرفي نميکردم و حتي 9 سال به استراليا هجرت کردم که از اين سايه دور شوم اما به اين نتيجه رسيدم که نميتوان دور شد و بايد با آن مواجه شوم. حرفهاي بسياري شنيدهام؛ مثلا «اداي صداي باباش رو درمياره» اصلا اين حرف را نميفهمم! صداي من از حنجرهاي بيرون ميآيد که از آن پدر به من رسيده است!
يا ميگويند «ميخواد در بازي اداي باباش رو دربياره» يا «ميخواد هيکلش رو مثل باباش درست کنه» خوب شانههاي پدرم اگر از من پهنتر نبود، باريکتر هم نبود و من همينشکلي به دنيا آمدهام! البته صحبتهاي خوبي هم شنيدهام؛ به عنوان مثال ميگويند «انگار شکيبايي را روي صحنه ديديم» البته هنوز مطمئن نيستم خوب باشد اما با خود فکر ميکنم که اگر بازي من خوب نبود، اين تداعي اتفاق نميافتاد و ازآنجاکه ميخواهم زندگي کنم، نکته مثبت را در اين حرف ميبينم! بايد با اين موضوع بجنگم و کنار بيايم و شخصيت خودم را درون خودم پيدا کنم تا ديده شوم.
خانم قنبري چطور شد شما به عنوان بازيگر و شهاب حسيني به عنوان مشاور کارگردان به «دريبل» پيوستيد؟
شهاب پيش از اينکه نمايش «اعتراف» را براي اجرا آماده کند، دفتري تاسيس کرده بود براي کار توليد تئاتر و تصوير. قرار بود با يک کارگردان، نمايشي آماده و من و چند دوست ديگر در آن نمايش بازي کنيم که امکانپذير نشد. سعيد دشتي، نمايشنامه «دريبل» را براي اجراي عمومي پيشنهاد داد و ما پذيرفتيم؛ و از آن زمان درگير اين نمايش بوديم.
آقاي شکيبايي! در اين نمايش از گرهافکني اخلاقي بسيار استفاده شده است. دزدي، دروغ و... هر يک دوراهيهايي را براي هر يک از بازيگران ايجاد کرده است. طراحي اين گره را درباره نقش «هوتن» چطور اجرا ميکنيد؟
هر شب که هوتن را بازي ميکنم، احساس اين است که ما در ناخودآگاهمان دوست داريم کاري را انجام دهيم که طبق قوانين بشري کاري اشتباه است. بزرگبيني، بيپروايي و پروازهايي که در زمان ديدن يک زندگي بهتر در ذهن ما شکل ميگيرد، همواره ما را به اين سوق ميدهد که شايد يک روزي بتوانيم آن زندگي را داشته باشيم. چگونه قرار است به آن زندگي برسيم، به خودمان بستگي دارد.
برخي هم به اين نتيجه ميرسند که از راهي که در قاموس ما قدغن است به آنچه ميخواهند، برسند. همه ما مستعد اين هستيم که کاري همچون کار هوتن را انجام دهيم. جالب اين است که شرايط من کمي ترسناک شده است؛ هر شب که نقش هوتن را بازي ميکنم، بيشتر به خودم حق ميدهم و احساس ميکنم قادرم اين کار را انجام دهم! چون هر شب بايد به شيرين بگويم که اين کار را انجام دادهام و پاي کاري که کردهام، ايستادهام. در نتيجه هر شب اين نقش براي من باورپذيرتر ميشود و ميترسم چون ميدانم کار اشتباهي است! گاهي وقتي ميخواهي به عشقي که داري برسي يا مشکلات بغرنجي را که پيرامونت وجود دارد برطرف کني، فقط يک راه به ذهنت ميرسد. هوتن هم درگير همين مساله شده است، چارهاي غيراز اين ندارد که خودش باشد و اين کار را انجام دهد.
ميشود درباره نمايش «دريبل» گفت که موسيقي در آن، وجهي تزئيني ندارد و همين ساز هنگدرامي که نوازنده بالاي سر شما مينوازد، به عنوان يکي از کاراکترها عمل ميکند. بنابراين شايد لازم بود که نوازنده نمايش در تمرينها حضور داشته باشد. اينطور بود خانم قنبري؟
بله، ميتوان گفت که در دريبل، موسيقي فقط براي اينکه باشد، نيست. موسيقي بسيار روي کار تاثير داشت. وقتي موسيقي نمايشي زنده باشد، حسوحال ديگري به نمايش ميدهد. حتي در زمان تمرينها هم وقتي شاهين دولتزاده ميآمد، حال ما بسيار بهتر بود. ضرباهنگها همان نهيبي است که شخصيتهاي نمايش
به خود ميزنند.
جز موسيقي، چه نکات ديگري بر ريتم اين نمايش اثرگذار بوده است؟
تمرينها به ما بسيار کمک کرد. زمستان سال گذشته بحث اجرا کردن اين نمايش پيش آمد و دورخوانيها را با پوريا شکيبايي، رايکا ابراهيمي، صحرا اسداللهي، داريوش عليزاده و سعيد دشتي آغاز کرديم. البته فاصلههايي هم بين تمرينها اتفاق ميافتاد؛ برخي اوقات من يا پوريا درگير مسافرت بوديم و همچنين براي دو نقش ديگر نمايش به دنبال بازيگر ميگشتيم. البته از اواخر بهار زمان و مکان اجرا را ميدانستيم. به نظرم رجزدنها و تمرين بسيار به اينکه امروز درباره ريتم درست «دريبل» صحبت ميشود اثرگذار بوده است.
از «فروشنده» تا «دريبل»
صحرا اسداللهي، يکي ديگر از بازيگران نمايش «دريبل» است؛ او را هم در فيلم «فروشنده» ديدهايم و هم اين روزها با سريال «در جستوجوي آرامش» روي آنتن شبکه پنج سيماست. در «دريبل» بازي او بسيار به چشم ميآيد و حالا هم پريچهر قنبري و هم پوريا شکيبايي در ستايش بازي او سخن ميگويند.
قنبري ميگويد: در ميان بازيگران نمايش، صحرا اسداللهي از همه حس بهتري دارد. دوست داشتم ميزان بازي من با او بيشتر از آنچه الان هست، بود. چون ميداند بايد چهکار کند و همواره به نقش و بازي خود فکر ميکند و بسيار درباره وجوه شخصيت و نحوه بازي با هم صحبت ميکنيم. او بسيار به پارتنرهاي خود کمک ميکند، چون ميداند وقتي بازي پارتنرش خوب باشد، بازي او هم بهتر ديده ميشود.
شکيبايي هم درباره نقش «شيرين» که صحرا اسداللهي بازي ميکند و اين همه تناقضي که در نقش خود ميسازد، ميگويد: اتفاقي در نمايش ما افتاده است که فقط ميتوانستيم در اجرا آن را رقم بزنيم؛ هر شب در انتهاي نمايش و با ديالوگي که شيرين ميگويد، مخاطبان کاملا جا ميخورند. اين اتفاق براي من بسيار جذاب است، فيلمها و تئاترهاي بيشماري ديدهام و معتقدم اين اتفاق، يک توانايي است که ما در اين اجرا به آن رسيدهايم.
اين شخصيت منحصربهفرد است. شيرين، کارهايي را انجام ميدهد که شايد مخاطبي که با او همذاتپنداري ميکند، آنها را انجام ندهد و برعکس. بار اصلي نمايش بر دوش شيرين است و برزخي بودن اين شخصيت بين خنده و گريه که صحرا اسداللهي بخوبي از پس
آن برآمده است.
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۲۳۷۸۴۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ببینید | نمایش تسلیحات اهدایی آمریکا و ناتو به اوکراین در مسکو
265 33
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1902694